جزئیات جدید از بازداشت متهم پرونده زهره فکور صبور در قهوه‌خانه فرد متهم به قتل «زهره فکور صبور» بازداشت شد وزیر ارشاد: سال گذشته ۱۲۰هزار مجوز کتاب صادر شد ویدئو | فیلمبرداری فصل دوم سریال «Wednesday» آغاز شد + تیزر «ایزابل هوپر» رئیس هیات داوران ونیز شد مدیرمسئول روزنامه شهرآرا: سبک زندگی و اثرات تهاجم فرهنگی، دغدغه مشترک رسانه‌های ایران و عراق است برگزاری مرحله استانی نوزدهمین جشنواره هنر‌های نمایشی کودک‌و‌نوجوان در مشهد + فیلم (۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳) گام جدی برای تقویت تعاملات رسانه‌ای میان ایران و عراق سخنان جنجالی «کیانوش عیاری» درباره پرداخت دستمزد عواملش واکنش محمدرضا شهبازی، مجری «پاورقی» به ماجرای خبر اخراجش از تلویزیون «گودزیلا منهای یک» هم‌زمان با پخش جهانی در شبکه نمایش خانگی «آبی روشن» با بازی مهران غفوریان و مهران احمدی در راه سینما جایزه نتپک بیست‌وپنجمین جشنواره جئونجو کره جنوبی برای «گیج گاه» شاعر «سمرقند»: نمایشگاه، کتاب را به دست مخاطب خاص می‌رساند «باران کوثری» سه داستان کوتاه را برای نابینایان خواند اولین کتاب بازیگر «عطرآلود» در نمایشگاه کتاب
سرخط خبرها

عبدالکریم تمنا، از هرات تا تهران | ادیب و شاعر افغانستانی چگونه زیست؟

  • کد خبر: ۱۷۸۸۴۱
  • ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ - ۱۵:۱۸
عبدالکریم تمنا، از هرات تا تهران | ادیب و شاعر افغانستانی چگونه زیست؟
عبدالکریم تمنا، ادیب و شاعر افغانستانی، ۲۰ مردادماه درگذشت. به همین مناسبت، نگاهی انداخته‌ایم به آثاری که از این استاد فارسی‌زبان یا دربارهٔ او هستند.

به گزارش شهرآرانیوز، عبدالکریم تمنا هروی در سال ۱۳۱۹ در روستای سروستان شهرستان انجیل شهر هرات دیده به جهان گشود. پدرش مردی باسواد و کتاب‌خوان بود که اندکی پس از تولد وی درگذشت. هنوز چهار بهار از عمرش نگذشته بود که سایۀ پُرمهر مادر نیز از سرش پر کشید. تمنا مقدمات علوم و خواندن کتاب‌های عربی را نزد علمای محل خود فراگرفت.

از سال ۱۳۴۰ سروده‌ها و نوشته‌های تمنا در روزنامۀ اتفاق اسلام به چاپ می‌رسید. در سال ۱۳۵۴ به‌عنوان مدیر کتابخانۀ عامۀ هرات برگزیده شد و ورود به این گنجینه ذوق سرشار ادبی و روحیۀ پژوهشی تمنا را حال‌وهوایی تازه بخشید. سال ۱۳۴۷، با جریدۀ ملی ترجمان آغاز همکاری نمود و به‌عنوان یکی از نویسندگان فعال آن به جامعۀ ادبی معرفی گردید. سال ۱۳۵۵، عضویت لویه‌جرگه (مجلس مشورتی بزرگان و مجلس مؤسسان افغانستان برای تصویب قوانین اساسی و گاه تعیین رئیس دولت) و صدای مردم خود بود. در سال ۱۳۵۶، به‌سمت فرماندار زنده‌جان یا پوشنگ کهن رسید، ولی پس از مدت کوتاهی به‌خواست خود از این منصب انصراف داد، تا اینکه در ۱۳۵۷ دوباره به‌عنوان مدیر کتابخانۀ عامۀ هرات تعیین شد.

تمنا، در سال ۱۳۵۸، به‌دلیل جنگ‌های داخلی افغانستان رهسپار ایران شد. در ایران نیز نوشته‌ها و سروده‌های وی در مجلات و روزنامه‌های نامی ایران، چون مجلۀ فرهنگی و هنری بخارا و روزنامۀ اطلاعات پیوسته نشر می‌شد. مجموعه‌سروده‌هایش در سال ۱۳۹۵ به نام پیوند عمر در شهر هرات چاپ شده‌ است. او که دوران پیرانه‌سری را با نوشتن و سرودن به‌سر می‌بُرد، پس از سپری‌کردن ۸۴ بهار از عمر، ۲۰ مردادماه درگذشت.

عبدالکریم تمنا، از هرات تا تهران | ادیب و شاعر افغانستانی چگونه زیست؟

گنج سخن (ارجنامهٔ استاد عبدالکریم تمنا) به‌کوشش دکتر فرامرز تمنا و سیندخت تمنا از سوی مؤسسۀ پژوهشی بایسنغر در سال ۱۳۹۹ چاپ و منتشر شده است.

این کتاب دارای سه بخش است: بخش نخست دربرگیرندۀ ۳۸ گفتار در زمینه‌های گوناگون ادبی است که در سال‌های ۱۳۴۸ تا ۱۳۷۹ نوشته شده و از ماهنامۀ ادبی هرات به‌دست آمده‌ است. این گفتار‌ها بسیار ساده و روان نوشته شده است و خواننده را به‌آسانی همراه و هماهنگ می‌سازد و با خود به کاخ مجلل فرزانۀ شیراز می‌برد، نسیم و نوای سروده‌ها و اندیشه‌های سعدی، امیرخسرو، رودکی و فرخی را به جان و روح می‌بخشد، انوار حدیقۀ سنایی را در رنگ‌های هفتاورنگ جامی تبیین می‌کند، به بارگاه سلطان حسین بایقرا بار می‌یابد و شعر فارسی امیرعلیشیر نوایی را جاودانه می‌بیند. از ناظم هروی و سیدای کُروخی دم می‌زند، در گفتار «شاعر کتابدار»، میان خود و مسعود سعد سلمان همانندی و نزدیکی می‌بیند که هردو هم شاعر بوده‌اند و هم کتابدار و هم دلبستهٔ به کتاب.

بخش دوم گنج سخن به یاد‌ها و یادداشت‌های «هم‌نفسان سخنور» و یاران دیرین تمنا می‌پردازد که هرکدام در جای‌جای این خاک از او و از دوستی و برادری با او می‌گویند. هرچند بیشتر یاران جانی تمنا دیده از جهان فروبسته‌اند و یا، چون بیمار بوده‌اند، نتوانسته‌اند یادداشتی بنگارند، یادداشت‌ها و خاطرات ۲۵ دوست و یار استاد تمنا درج شده است.

بخش سوم این ارجنامه هم ویژۀ نگاره‌های یادگاری است که خواننده را به تماشای زندگی و دوستی‌های عبدالکریم تمنا فرامی‌خواند و آیینه‌وار گذر روزگار او را بازتاب می‌دهد.

عبدالکریم تمنا، از هرات تا تهران | ادیب و شاعر افغانستانی چگونه زیست؟

در ادامه، یکی از اشعار این ادیب افغانستانی به نام «معراج همت» را می‌خوانیم که در آن به استقبال این شعر مظاهر مصفا رفته است که این‌گونه آغاز می‌شود: «ما اعتنا به عالم و آدم نکرده‌ایم/ بالای خویش پیش کسی خم نکرده‌ایم»:

ما اعتنا به عالم و آدم نمی‌‏کنیم 

سر پیش پای ناکس و کس خم نمی‌‏کنیم

ما را متاع صبر و متانت فراهم است

اسباب حرص و آز فراهم نمی‌‏کنیم

در تیره‌چاه خشم چو بیژن فتاده‌‏ایم

یاری طلب ز همت رستم نمی‌‏کنیم

دست طمع به دست مسیحا نمی‏‌دهیم

دل را رفو به سوزن مریم نمی‌‏کنیم

لب‌تشنگان وادی حرمان و عسرتیم 

آبی طلب ز چشمهٔ زمزم نمی‌‏کنیم

ما را جنون و داغ دل و موج غم بس است

چون لاله التفات به شبنم نمی‌‏کنیم

هرگز شکفته خاطر و خرم دلی مباد

گر خاطری شکفته و خرم نمی‌‏کنیم 

عنقای پرصلابت معراج همتیم

خود را رهین همت حاتم نمی‌‏کنیم

جز غم که هست محرم جان در حریم دل

کس را در این حرم‏کده محرم نمی‌‏کنیم

فرمان‏‌پذیر خالق شیطان و گندمیم

هرچند سجده بر گل آدم نمی‌‏کنیم

گیرم که نیست معنی رنگین به شعر ما

الفاظ یاوه درج در آن هم نمی‌‏کنیم

منبع: مؤسسهٔ پژوهشی بایسنغر

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->